بررسی وتحلیل ِداستان ِ غنایی حُسن و دل سیبک نیشابوری و رمان گُل سرخ

نوع مقاله : علمی- پژوهشی

نویسنده

عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور

چکیده

مولانا محمدبن یحیی سیبک نیشابوری ، ازشاعران و نویسندگان قرن نهم هجری است، وی کتاب «حُسن و دل» را به سال 840 هـ ق ، ساخته است. حُسن و دل داستانی است غنایی که به زبان سمبولیک وبا نثری مسجع نوشته شده و دارای تازگی ها و لطایف ویژه ای است.نمونه داستان حُسن ودل سیبک درمغرب زمین رمان مشهور گل سرخ اثرنویسندگان «دو لوریس»و«دومونگ»(قرن سیزدهم میلادی) است.
چنان که از متن داستان ِ حُسن و دل و رمان گل سرخ برمی آید انگیزه ی تصنیف، در هر دو داستان نمایش ِتلاشی است پُرحادثه که در این نمایش، صحنه ، تن و جان آدمی است، بازیگران، اعضای آن!
حُسن ودل ، بی شک ، یکی ازشاهکارهای غنایی ادب ایران است. چنین اثرژرفی درکنار التذاذ هنری حاصل ازآن،توانایی آن راداردکه همواره مورد بازاندیشی وتأمل قرارگیردتا بدین وسیله بتوان باژرف اندیشی وغوردرساختمان، محتوای درونی وسایر توان های ساختاری نهفته درآن ، موارد ارزشمندی رایافت.
هدف ازتدوین این مقاله آن است که مضامین مشترک دو داستان «حُسن ودل » و رمان «گل سرخ » با هم بررسی شود؛ازآن جایی که این دو اثر با وجود این که یکی درایران ودیگری دراروپا تدوین شده است، همسانی بسیاری باهم دارند ، مقاله تلاش داردتا همانندی این دو اثر را تبیین نماید ؛ به همین دلیل محورکلی این مقاله بررسی امکانات نهفته در این دو اثر است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

An Analytical Comparison of, Beautiful and Heart by Sibak Neyshaboory and The roman Roz

نویسنده [English]

  • Aseye Zabihneya
چکیده [English]

Maulana Mohammad Yahya Sibak was from Kharasan and related from Neyshaboor. He lived at the time of Shah Rukh and died in (582 AH -1448 AD) he was scientist and famous In poem and writing and Prose.
This author wrote he book "Beautiful and Heart" in 840 AH" Beautiful and Heart" is a mysticism and symbolic story that is wrote in prose and rhyming prose freshness and same special humans .Setting, tone and soul is cast, its members!
Essay "Beautiful and Heart" Analysis Sibak Neyshaboor, the way the library is written in the form of research verification descriptive analysis are presented..
Undoubtedly , Butiful and Heart , composed by Sibak , is one of Iran,s , and actually , the world,s rich literary masterpieces . As a deed and rich literary work , which offers an artistic pleasure , it has the potential to be contemplated and pondered several times .Therefore through these devices and a close focus on its formal structure , intrinsic content , the rhetoric discourse in its texture , added to all the other concealed structural potentialities within it , the reader can discover valuable points in it . For this reason , this article is devoted to surveying the concealed structural and formal potentialities within, Beautiful and Heart by Sibak Neyshaboory and The roman Roz .
It is the objective of this paper to reveal Sibak deep impact on the roman Roz both in content and style.

کلیدواژه‌ها [English]

  • "Beautiful and Heart"
  • Perpetuity
  • wisdom
  • look
  • love
  • roman Roz
  • Sibak e Neyshaboori
  • Delorris
  • Demeung

مقدمه

داستان­های عاشقانه رمزی ازجمله موضوعات ومضامین ادب غنایی فارسی است که تعداد زیادی ازشاعران فارسی زبان به آنها رغبت نشان داده­اند. بی­شک این گرایش وتوجه به دلیل جاذبه وکشش این­گونه داستان­هاست.

داستان­های عاشقانه بسط­یافتۀ شعرغنایی است.درغزل مفهوم عشق به اشارتی بیان می­شود،اما درداستان­های عاشقانه همان مضمون بازوگسترده شده،درقالب داستانی کمال می­یابد. آنچه درغزل انتزاعی وحکمی است،در داستان­های عاشقانه صورت عینی وتفصیلی به خودمی­گیرد.

داستان­های فارسی دارای شکوه وعظمتی خاص هستند. این­گونه داستان­ها تنها بیان یک ماجرای عاشقانه نیست، بلکه بیان عواطف انسانی،مسائل روانی ودرونی ونشان دادن هنرهای کلامی ودرنهایت ایجادروح التذاذ ادبی است.عشق دراین نوع داستان­ها، هدفی عالی­تررا دنبال می­کندونتایج بزرگی را برای مردم به ارمغان می­آورد. همچنین مایه­های اصلی داستان­های عاشقانه چون هجران، فراق، وفاداری،وسوسه،عشق، حسد وگاه وصل را نیز در بردارد.

نظامی گنجوی با داستان­های عاشقانه خود، یک قرن بعدمکتبی رابنا نهاد که ادبیات عاشقانه رابه مرز بلوغ رساند و پیروان بسیاری یافت؛او بسیاری ازشاعران ونویسندگان را تحت تأثیرآثارخود قرار داد.

«اوج داستان عاشقانه،قرن نهم تا دوازدهم است. درقرن نهم، منظومه­هایی چون سلامان وابسال جامی، حسن ودل فتاحی نیشابوری، شمس وقمرخواجه مسعودقمی نوع خاصی ازداستان­های عاشقانه رابا عنوان داستان­های عاشقانۀ رمزی،تمثیلی واستعاری بنیان می­نهند. درقرن دهم به لحاظ کمّی تعداد منظومه­ها ونظیره­ها به طورچشمگیری افزایش می­یابد. درکنارداستان­هایی که به­رغم تنوع نام­ها،اسامی،ماجراهاواشتراکات بسیارفراوان دربُن­مایه­ها دارند، برخی تفنن­ها وگونه­های حاشیه­ای نیزبامضامین عاشقانه شکل می­گیرد.»(ذوالفقاری،ارسطو،1386: 18)

درتمامی این داستان­ها،خصایص وبن­مایه­های مشترکی می­توان یافت؛ که من جمله حُسن ودل را نیز شامل می­شود. اما نکته درخور توجه که جای شگفتی بسیار دارد قرابت وشباهت زیاد رمان گل سرخ با آن است. در مقالۀ حاضر ابتدا هر دو اثربه طور مختصرمعرفی می­شوند،سپس همسانی ونکات مشابه درهردو داستان ذکرمی­گردد.

 

معرفی حُسن ودل و رمان گل سرخ

مولانا محمدبن یحیی سیبک1نیشابوری ازشاعران ونویسندگان قرن نهم هجری است. وی داستان حُسن ودل2را یک باربه سال 840 هجری، درقالب مثنوی سرود که 5000 بیت دارد وبه بحرهزج مسدس است؛سپس خود وی، خلاصه این منظومه را به نام  حُسن ودل به نثری مسجع نوشت که نمونه زیبایی ازنثر دوران تیموری است: «اما بعد چنین گوید مخترع این حکایت و مبدع این روایت که درشهریونان پادشاهی بود که «عقل» نام او وتمام دیارمغرب مسخراحکام او؛ ازهیچ­گونه مراد بردل اوبندی نداشت. آخرجزآن که برای قائم مقام پادشاهی فرزندی نداشت. آخرخدای تعالی پسری دلفروزدادش وپادشاه دل آور«دل» نام او نهادش... .»(سیبک نیشابوری، 1364: 15)

به طور کلی حُسن ودل داستان شاهزاده حُسن وشاهزاده دل، داستانی رمزی وعاشقانه است. درونمایۀ این داستان،عشق شاهزاده «دل» فرزند «عقل» به شاهزاده «حُسن» فرزند«عشق»است که سرانجام پس ازطی مسالک و مهالک فراوان وجنگ­ها ولشکرکشی­های بسیار و مصائب فراوان وگوناگون «دل»به «حُسن» می­رسد. دراین داستان «دل» مقامش درمغرب«گنبد دماغ» وپادشاهی «قلعه بدن» با اواست،که در طلب «آب حیات» درتکاپوست و «نظر»رادراین راه به جاسوسی می­گماردواوپس ازعبورازشهرعافیت به یاری«همت»پادشاه شهر«هدایت»نشان«آب حیات»را که درمشرق سرزمین«عشق»است می­جوید...به هرحال «داستان را زبانی لطیف ومکالمه­ای جالب است ونیزعمق احساس درآن بسیاراست.»(فرزانه­پور، 1364: 8)

رمان گل سرخاثر نویسندگان: «دولوریس»(Guillaumedelorris) و «دومونگ»(Jean deMeung)یکی از مهم­ترین آثار قرون وسطای فرانسوی است که تأثیرات بسیاری را درادبیات قرون بعد گذاشته است، ویکی از پر خواننده­ترین رمان­های فرانسوی از قرن چهاردهم تا میانه قرن شانزدهم محسوب می­شود.  چاسر،شاعر انگلیسی آن را به انگلیسی ترجمه کرد، وترجمه این رمان در انگلیس هم مورد توجه واقع گردید. این رمان از دو قسمت تشکیل شده است که به هم مرتبط هستند. نویسندۀ هر دو قسمت آن یک شخص نیست، «قسمت اول آن را «گیوم دو لوریس» (اوایل قرن سیزدهم میلادی)، شاعر فرانسوی، در حدود سال­های 1240- 1225 میلادی سروده است.» (ستاری، 1388: 8)  دو لوریس اذعان می­دارد که در سن 20 سالگی خود خوابی دیده که آن را در سن 25 سالگی به شعر درآورده است. این اشعارکه شامل 4028 بیت می­باشند ناتمام و ناقص است؛ زیرا ناگهان دولوریس از دنیا رفت. بعدها در سال 1275 میلادی، نویسنده فرانسوی به نام «ژان کلوپینل» ملقب به «دومونگ» سرودن کار ناتمام ِدو لوریس را ازسرگرفت و تعداد ابیات آن را به 18000 بیت افزایش داد.(سیدحسینی، 1379: 2/ 2211) در رمان گل سرخ آمده است:

شاعری که درماه مه به صحرارفته است،خودرا دربرابردیوارِباغی بلندمی­یابد.می­خواهدواردباغ شودولی «دنائت»،«حرص»،«خست»،«حسد»،«اندوه»،«پیری»،«ریا» و «فقر»مانع دخول وی به باغ ِلذات می­گردند.«بطالت» درباغ رابرروی شاعرِعاشق می­گشایدو وی را به چمنی می­برد...درآنجا خدای عشق(=کوپید)با کمان معروف خودظاهرمی­شودوشاعررا مجذوب گل سرخی می­کندکه درچشمه«نارسیس» است؛شاعر،عاشق می­شود و«مانع عشق»درطریق عشق آشکارمی­گرددو...ناگاه «عقل» ازبرج ِخود فرود می­آیدو عشق را سرزنش می­کند...عشق با حدیث نفسی طولانی از فراق و هجر یار، شِکوه آغازمی­کند...عقل جزاستهزاء کاری نمی­کند وچون دانشمندی اندرزمی­دهد...سرانجام عشق به مدد«حسن استقبال»،غیبت را گردن می­زند...درنهایت نبرد میان سپاه عقل وعشق آغازمی­گردد...و لشکریان عشق به یاری«ونوس» پیروزمیدان می­شوند...وعشق گل سرخ رامی­چیند.

مقالۀ حاضر تلاش دارد تا همسانی­های دو داستان عاشقانۀحسن ودل و رمان گل سرخ  را باهم مقایسه،بررسی وتحلیل کند:

 

پیشینۀ تحقیق

باتوجه به نُو ودرخورتوجه بودن ِحسن ودل  ورمان گل سرخ درمتون ادبی، محققان ایرانی نیزبه آن توجه کرده­اند،که می­توان دراین زمینه به این پژوهش­ها اشاره کرد:

-    کتاب حسن ودل ِمنثوربه کوشش غلامرضا فرزانه‌پور، باراهنمایی ذبیح‌الله صفا به سال 1340 فراهم آمدوبه سال 1351 توسط انجمن آثارملی منتشرشد.

-       در مجله سخن،پرویزناتل خانلری،شماره دی و بهمن، سال 1341 متن ِ حسن ودل منثور را منتشرکرد.

-       درکتاب رمز وداستان­های رمزی درادب فارسی،تقی پورنامداریان، اشاره‌ای کوتاه به رمزهای داستان حسن ودل کرده است.

-       حسن ودل منظوم نیزبه کوشش ِحسن ذوالفقاری و پرویزارسطوتوسط نشرچشمه درسال 1386 چاپ شد. 

-       درکتاب مکتب‌های ادبی،جلد دوم،رضا سیدحسینی، اشاره کوتاهی(درحد دوسطر)به رمان گل سرخ کرده است.

-       درکتاب فرهنگ آثار،رضاسیدحسینی، متن کامل رمان گل سرخ را ترجمه و نقل کرده که توسط انتشارات سروش،سال 1361 منتشرشد.

اینک بررسی و تحلیل ِدو داستان حسن ودل و گل سرخ براساس ِمختصات لفظی و مختصات موضوعی:

الف- فرم درحسن ودل و گل سرخ

یکی از ارکان اساسی متن که ارزش واقعی آن رامشخص می‌کند،شکل یا فرم (form) است. اگرفرمی زیبا ومتناسب باشد موجبات متن ِاستوار ومحکم را فراهم می‌آورد.

فرم مجموعه‌ای پیوسته ازتصویر، زبان، خیال (عناصر سازندۀ صورت) و... است که در کل متن، سازش وهمنوایی را پدید می‌آورد. وقتی اغلب این عوامل یادشده و  یا  تعدادی از آنها، با یکدیگر ترکیب شده و منجربه تازگی شود، فرم تازه‌ای رابه وجود می‌آورد.

«فرم»به نویسنده یا شاعر تشخّص می‌دهد، وتاکنون نیز نام نویسندگانی جاودانه گشته که اثرشان «فرم» داشته است.

 

روایت درهردوداستان

در بخش روایی، شاعرمعمولاً برخطی مستقیم به پیش می‌رودوزبانی کم وبیش ساده به کارمی‌گیرد.(بورگل،1370: 14) اگرنمودار ارسطویی،آغاز-فرجام وطرح داستانی (Plot) رابه عنوان عامل مشخص‌کننده درنقل وروایت داستان به شمارآوریم، می‌توان گفت حُسن ودل و رمان گل سرخ  ازویژگی‌های روایی برخوردارند.

منظورازروایت مستقیم (خطی)، همانا خط سیرداستانی یکرویه‌ای است که برسیرطبیعی رویدادها وحوادث مبتنی است. درحالت کلی، ساختارروایت درحُسن ودل و رمان گل سرخ به گونه زیراست:

آغاز(Beginning) < پیچیدگی(Complication)

عشق حسن به دل < موانع وصال این دوشخصیت یعنی جنگ اصحاب عقل با عشق< پیروزی عشق برعقل

عشق شاعربه گل سرخ < موانع وصال این دو شخصیت یعنی جنگ اصحاب عقل با عشق< پیروزی عشق برعقل < وصال با معشوق و چیدن شاعر گل سرخ را.

حُسن ودل و رمان گل سرخ برمبنای روایت بنا شده است.روایت دراین دومنظومه گاهی شکل تصویری وگاهی نمایشی (دراماتیک) است.

در هر دو روایت، چهره‌هایی که بر سراسر داستان اشراف دارند؛ تصاویر «عقل وعشق» است. با تمام نزاع‌ها، درگیری‌ها و جزر ومدهایی که در داستان هست. درسراسر داستان سیمای «عقل وعشق» به نحو بارزی بر تمام اشخاص و مناظرداستان سایه می‌اندازد،این دو شخصیت اصلی ومهم داستان  یعنی «عقل و عشق» هر دو در درگیری با یکدیگر صف‌آرایی می‌کنند، در نتیجه مبارزه و تضاد درونی بین این دو، کاملاً نمود و جلوه بیرونی پیدا می‌کند. معشوق در هر دو داستان صرفاً تصنعی است نه عمل می‌کند و نه سخن می‌گوید و هیچ احساسی از خود نشان نمی‌دهد. تمام شخصیتش محو شده است، زیرا صحنه‌گردان اصلی در هر دو داستان عقل وعشق هستند.

 

ساختارصوری درداستان حسن ودل و گل سرخ

ساختار حُسن ودل و گل سرخ  مشابه هم است:

-       عاشق ومعشوق درداستان حسن ودل  ازطبقه حاکم ومرفه هستند:

در داستان حسن ودل پادشاه عقل که حاکم دیارمغرب بود، صاحب فرزندی به نام «دل» شد...که عاشق شاهزاده «حسن» گشت.

اما در داستان گل سرخ تأکید می‌شودکه  شاعر(=عشق) تازمانی که  «فقر» با وی است،نمی‌تواند وارد باغ گل سرخ شود، لذا شخصیت‌هایی چون«زیبایی»،«ثروت» و «ادب»که ازاشراف هستند و همواره در متن داستان با لباس‌های فاخراشرافی ظاهرمی‌شوند، دروازه عشق را برروی شاعر می‌گشایند... سیدحسینی نقل می‌کندکه گیوم دو لوریس «برای اشراف زمانه خود می‌نوشته و موضوع خود را به روش وبا روحیۀ درس خواندگان زمان می‌پرورانده است. آنچه او می‌خواست عرضه کند،هنرعشق ورزیدن جدید یا نوعی قانون نامه عشق دربارپسند بود.»(سیدحسینی، 1379: 2/2212)

-    زاویه دیدداستان،درهردواثر،سوم شخص است. نویسندگان هر دو داستان چون گوینده‌ای رفتارو اعمال و خلق وخوی شخصیت‌های داستان را به خواننده گزارش می‌دهند و وضعیت و چگونگی زمان ومکان را تصویرمی‌کنند. در هر دو داستان زاویه دید گاهی به عقل و گاهی به عشق تغییرمی‌کند. حتی نویسندگان هر دو داستان، گاه‌گاه،اگرصلاح ببینند،به میان متن داستان می‌آیندو اظهارنظرمی‌کنندو توضیحی می‌افزایند.

تشبیه واستعاره درهردوداستان دیده می‌شود؛ به عبارتی هردواثر دراستفاده ازامکانات صوری بایکدیگرهمسانی دارند. پدیدآورندگان هر دو اثر در ترکیب‌سازی  قدرتمند هستند. یعنی ازطرفی با بهره‌مندی ازابزارهای علم بیان ازقبیل تشبیه واستعاره،گویی به جای سخن گفتن نقاشی می‌کنندوازطرف دیگرباابزارهای علم بدیع به ویژه بدیع لفظی،موسیقی درونی شعررااعتلاء داده‌اند.

به طورکلی شباهت‌های فراوانی بین دوقصه وجود دارد. از استعاره‌های به کاررفته در هردو اثرمی‌توان دریافت که مجموعه‌ای از رمزها مربوط به شعر تغزلی دراین دو داستان جای گرفته و ازآنها برای فضاسازی و پرداخت داستان استفاده شده است.

هر دو اثرازتمامی استعاره‌های مربوط به شعرعاشقانه چه ازنوع زمینی و چه آسمانی بهره گرفته‌اند. شیوه درهر دو اثربهره‌گیری از تشخیص و مجاز برای گسترش تصویرهای شاعرانه است.

ب- موضوع درحسن ودل و گل سرخ

منظور و مراد ازموضوع، همان درونمایه یا تِم (Theme) است وآن مفاهیمی است که دردو داستان حسن ودل وگل سرخ به کار رفته است.

 برخی ازشاخص‌ترین درونمایه‌های این دو داستان عبارتند از:

 

توصیف در دو داستان

توصیف یکی ازجنبه‌های عام تکاملی ذهن وتفکربشراست.«اصولاً شعردرطی تاریخ خودازعینیت به طرف ذهنیت حرکت کرده است؛ به قول هگل این حرکت ازمادیت وعینیت (محسوس بودن)به طرف معنویت وذهنیت(معقول بودن)درمورد کل هنرصادق است.»(شمیسا، 1380: 14) همچنین شمیسا توصیف طبیعت را یکی از مضامین اصلی ادب غنایی می‌داندکه همواره درکنار مضمون اصلی شعرغنایی دیده می‌شود، به نحوی که شعر غنایی را می‌توان شعر توصیفی هم خواند.(شمیسا، 1383: 143) توصیف درحُسن ودل و رمان گل سرخ، یکی ازعمده‌ترین شاخص‌های ادبی به شمارمی‌رود. توصیف باتمرکزبریکی ازموارد مدنظرشاعران این دومنظومه، آغازمی‌شودشاعران این دوداستان با ملاحظه دقیق وجزیی معشوق، درچند بیت به توصیف جامع و دقیق معشوق می‌پردازند.این توصیفات،معمولاً دقیق وبدون اشکال است واین،خود درنتیجه برخورد مستقیم شاعربا راستین بودن عاطفه شاعراست. توصیف دراین دوداستان به دودسته تقسیم می‌شود:

الف- گونه اول،آن دسته ازتوصیفاتی راشامل می‌شودکه حول محوریک موضوع کلی است وتوصیفات گوناگونی که ارائه می‌شود به روشن شدن اجزای موضوع کمک می‌کند. این نوع توصیف حاصل نگاه شاعراز زوایای مختلف به یک موضوع است. به طوری که گاه چند بیت پی درپی دروصف یک صحنه آمده وصرفاً با تغییرزاویه دید شاعر، جلوه‌ای جدید ازموضوعی واحد ارائه شده است. سیبک و ژان دو مونگ دریافت حسی واحدی راازیک موضوع به شکل توصیفات گوناگون ومفصلی ارائه می‌کنندتا به جای‌گیری آن درذهن وتأثیرگذاری آن قوت بیشتری بخشند.

ب- گونه دوم،آن دسته ازتوصیفاتی راشامل می‌شودکه همگی به طورموازی و درراستای هم توصیفی ازیک موضوع واحد به شمارمی‌رود.دراین مرحله،شاعریک موضوع کلی رادرنظرمی‌گیردوآنگاه با توصیفات جزئی بخش‌های مختلف صحنه رابه تصویرمی‌کشد. چنین شگردی به ماندگاری تصویردرذهن والقای تأثیرآنان کمک زیادی می‌کند. البته این‌گونه توصیف درداستان به منظورتوصیف دقیق صحنه به کارگرفته می‌شده است؛ این نوع توصیفات تفصیلی درحُسن ودل و رمان گل سرخ هردوکاربرد دارد.

 

هردواثرتمثیلی و رمزی است

با نگاهی به شخصیت‌ها و مکان‌های هر دو داستان درمی‌یابیم که حُسن ودل و رمان گل سرخ ازنوع داستان‌های رمزی و تمثیلی است و نسبت به داستان‌های رمزی مشابه ازتنوع بسیار بالایی برخوردارهستند. قهرمانان داستان، اعضای بدن و برخی خصوصیات آدمی است وصحنه وقوع حوادث، تن وجان آدمی است که درونمایۀ عاشقانه وعارفانه دارد. در داستان حسن ودل هدف دستیابی به «آب حیات» است و در رمان گل سرخ «چیدن گل سرخ».

رمزهای داستان گل سرخ عبارتند از:

-    ونوس: ونوس یا آفرودیت، الهه عشق وزیبایی بود...زیبایی همگام وهمپای اوست...اگر وی نباشد شادی، ظرافت، زیبایی و خوشبختی  نیز نیست. این تصویری است که شاعران آن را بیشتر دوست دارند.(همیلتون، 1383: 40) آفرودیت(Aphrodite) یکی از دوازده خدای المپ بود، وی خدای عشق(به ویژه احساس)زیبایی زنانه، ازدواج و باروری است. وی با ونوس رومی یکی است. (دیکسون کندی، 1385: 43)

-    خدای عشق و تیرهایش: در اساطیر یونان آمده است که کوپید(Cupid) خدای عشق است که پسر ونوس بود وی تیر وکمانی را در دست دارد.»(همان: 314)کوپید تیرهای عشق را به سمت سینه عاشقان نشانه می‌رود... درضمن در اساطیر یونان، تصویر کوپید با چشمان بسته است،زیرا عشق کور است!

-       گُل سرخ: درفرهنگ نمادها آمده است که «گل سرخ نماد عشق وزیبایی الهه ونوس بود.»(هال، 1380: 301)

رمزهای داستان حُسن ودل عبارتنداز:

-       مغرب: رمزعالم مُلک و این جهان که مسخرعقل است.

-       مشرق: رمزعالم ملکوت و جهان روحانی است که از دید عرفا با مرکب عشق می‌توان به حقایق آن رسید وعشق برآن پادشاه است.

-       آب حیات: حقیقت عرفانی است که عقل قادربه معرفت پیدا کردن بدان نیست و دل طالب وخواهان است.

-    کوه قاف: عالی‌ترین نقطه عالم ملکوت است که عشق در دامن آن شهری برای «حُسن»دخترخود پرداخته است. (پورنامداریان، 1375: 141)

 

موضوع  دو داستان

-       موضوع در هردوداستان ازنوع غنایی یا عاشقانه است.

-       هردواثروحدت موضوع دارند.

موضوع وپایان قصه،درهردومثنوی به هم شباهت دارد. ازنظرشخصیت‌پردازی،«دل»،شخصیت مورد علاقه «عشق» است همان‌گونه که «گل سرخ»،محبوب «عاشق»است.

موضوع هر دو قصه،عشقی جسمانی وازپی رنگ است.در هر دو داستان، عشق ستایش می‌شود و پایان دوقصه نیزمشترک است: عشق مجازی دردل معشوق وعاشق به حدی اثرگذاراست که گویی معشوق خاکی نابودمی‌گرددوعشق معنوی جای آن رامی‌گیرد. به عبارت دیگر،نوع عشق دگرگون می‌شود.«دل» درادب فارسی جایگاه،مظهرکامل عشق وعشق کل ونماینده تام معشوق شاعران است...درادب عرفانی فارسی، «دل»جایگاه، مظهرعشق ربانی والوهیت است و «عشق» مظهرروح ناآرام بشری که براثردردها ورنج‌های جانکاه دیوانه شده و در صحرای جنون ودلدادگی سرگردان است ودرجستجوی وصال حق به وادی دنیا درافتاده و می‌خواهدبه مقام قرب حضرت لایزال واصل شود؛اما بدین مقام نمی‌رسد، مگرآن روزی که ازقفس تن رها شود.

به نظرمی‌رسد قهرمانان این داستان با رنگ عرفانی خودبه تدریج  به نوعی اسطوره بدل شده‌اندکه نمادکمال عشق ووفاداری به شمارمی‌آیند.

 

شروع یکسان درهردو داستان

هردواثربا یاد ونام «عشق»شروع می‌شوندو  هر دو اثربعدازحمد وستایش «حسن» به مدح عشق پرداخته‌اند. سپس هردو به جدال عقل وعشق وعقبه‌های دشوار راه عشق می‌پردازند. حتی سیبک نیشابوری، درحُسن ودل، در این بخش، ازواژگان وکلماتی استفاده می‌کند که مشابه کلمات و واژگان گل سرخ است.

علاوه بر موارد مذکور،  سرایندگان هر دو منظومه مدعی هستند که تمامی ماجرای داستان در یک شبی به آنها الهام می‌شود:

سیبک نیشابوری درعلت تصنیف کتاب حسن ودل می‌گوید که «شبی با دوستی همنشین می‌شود و میان آنها به طریق شعروشاعری سخنان بزرگان نقل می‌شود. آن دوست وقتی اشعارگیرا و مؤثر سیبک را می‌شنود از وی می‌خواهد داستانی عاشقانه بسراید... .»(سیبک نیشابوری، 1386: 25) بدین ترتیب وی شروع به خلق ِ داستان ِحُسن ودل می‌کند.

در رمان گل سرخ نیز گیوم دولوریس اذعان می‌دارد که «در یک شبی کل ماجرای رمان گل سرخ به وی الهام می‌شود و وی همه ماجرای این رمان را در رؤیا می‌بیند... .»(سیدحسینی،1379: 2/2211)

 

شخصیت یافتن مفاهیم انتزاعی درهردو داستان

در هر دو داستان به اعضای بدن «تشخیص» (جان بخشی) داده شد.

در داستان حُسن ودل و رمان گل سرخ، تمامی شخصیت‌های داستان اعضای بدن آدمی هستند.شخصیت‌های این داستان عبارتند از:

عقل،دل،نظر،ناموس،زرق،همت،عشق،حسن،رقیب،قامت،ساق،زلف،غمزۀ جادو،صدرخازن،خیال، وهم،توبه،صبر،بلا،مهر،خال،آن ِحسن، هلال حاجب،ناز،لعل ساقی،تبسم،وفا،غیر،خضر،جوقی زنگی بچه.

شخصیت‌های گل سرخ عبارتنداز:

شاعرعاشق(=عشق)، گل سرخ(=معشوق)،عقل،کینه،دنائت،حرص،خست،حسد،اندوه،پیری،ریا،فقر،بطالت، لذت، شادی،زیبایی،ثروت، ادب،خدای عشق(=کوپید)، ونوس، حسن استقبال،ادب، ترس، شرم،دوست، غیبت، صاحب اختیار،مانع عشق،آداب دانی،سخاوت،صداقت، ترحم،ظاهرفریب،طبیعت.

در داستان سیبک نیشابوری «حسن ودل»به عنوان شخصیت‌های اصلی، داستان رابه پیش می‌برند ونقطه مرکزی داستان هستندو ازآغاز تا پایان، درحوادث و موقعیت‌های مختلف دارای حضورفعال و چشمگیرند، و در رمان گل سرخ عقل وعشق شخصیت‌های اصلی هستند.

شخصیت‌های فرعی این دو داستان به چهار دسته تقسیم می‌شوند:

  1. نیروهای هم سوی «دل» که عبارتنداز: «نظر»،«همت»،«قامت»،«ساق»،«صبر» و «نسیم».

نیروهای هم سوی شاعر(=عشق) دررمان گل سرخ عبارتنداز:

خدای عشق،حسن استقبال،دوست،آداب دانی،سخاوت،صداقت،ترحم،طبیعت.

  1. نیروهای هم سوی«حسن» که عبارتند از:«غمزه جادو»،«مارپایان»،«جوقی زنگی»،«خیال»،«مهر»،«خال»،«آن حسن»،«هلال حاجب»،«لعل ساقی»،«تبسم»،«زلف» و «وفا».

نیروهای هم سوی عقل در رمان گل سرخ عبارتنداز:غیبت،ترس،شرم،صاحب اختیار.

  1. نیروهای بی طرف درحسن ودل عبارتنداز:  «ناموس»، «زرق» و « توبه».

نیروهای بی طرف گل سرخ عبارتنداز: بطالت،زیبایی،ادب،ثروت.

  1. نیروهای مخالف درحسن ودل عبارتنداز:غیر،رقیب،وادی عتاب،فراق.

نیروهای مخالف در گل سرخ عبارتنداز:دنائت، حرص، ظاهرفریب،خست،حسد،اندوه،پیری،ریا، فقر.

نام اثر

تعداد شخصیت­ها

شخصیت اصلی

شخصیت فرعی

نیروی هم سوی دل

نیروی هم سوی حسن

نیروهای بی طرف

نیروهای مخالف

مکان‌ها

حسن و دل

32

2

30

6

13

3

4

26

گل سرخ

33

2

31

8

4

4

9

6

در هردو داستان، به اندام واعضای بدن و حالات روحی و عرفانی به طریق جان‌بخشی، شخصیت بخشیده شده است. گویی درهر دو اثر، با وصف اعضای بدن، جان‌بخشی درحوزه معنی ومفهوم کاربرد و توسعه یافته است. شخصیت‌ها ومکان‌ها در هر دو داستان متنوع وگوناگون است.

 

 

مکان‌های داستان حسن ودل از لونی دیگرند:

قلعۀ بدن، گنبددماغ،آب حیات،شهرعافیت،باغ جنان، شهرهدایت،شهردیدار،گلشن رخسار،چشمۀ فم، شهرسگسار،منزل مارپایان،چهارمحلۀ شهردیدار(=عشوه،کرشمه،شیوه،شمایل)،صومعۀ عقل،صومعۀ زهد وریا، چاه ذقن، چین،باغ دلگشای، چشمۀ آشنایی،قصروصال،زندان عتاب،بیابان فراق، سبزه‌زارخط.

مکان‌های گل سرخ درمقایسه با حسن و دل بسیاراندک است وازتنوع اندکی برخوردارمی‌باشد. برخی ازاین مکان‌ها عبارتنداز:

باغ، چشمه نارسیس، چمنزار،برج عقل،صحرا،قلعه.

 

نزاع عقل وعشق

در هر دو داستان، جدال عقل و عشق، نزاع و بحث‌های فلسفی مشهود است.

پورنامداریان درباره حُسن ودل می‌نویسد: «دراینجا معارضۀ عقل وعشق راکه به کرّات درآثارصوفیه عنوان شده است، آشکارا می‌بینیم وپیروزی نیز دریک اثرعرفانی همیشه ازعشق است. عقل دوراندیش درمقابل«حُسن»مقاومت می‌کندو «دل»را از لغزیدن به دام عشق حفظ می‌کند،اما وقتی بالاخره «دل»درمقابل جلوه‌های گوناگون «حُسن»اسیر وگرفتارمی‌گردد،عشق پیروزمی‌شود وعقل دیگر دراین ولایت هیچ کارهاست... .»(پورنامداریان،1375: 141)

 

ژان دومونگ نیز در اثرخود برای جذابیت بیشتر، فرهنگ پایان قرن سیزدهم را به  نمایش می‌گذارد؛ او مسائل مربوط به فلسفه، کلام و نزاع‌های متکلمان و فیلسوفان و حتی دهریون را به دقت در فحوای داستان خود می‌گنجاند. درداستان گل سرخ نیز عشق بر عقل پیروز می‌شودوعشق سررشتۀ امور را دردست می‌گیرد.

 

هردوداستان پایان شادی دارند

درپایان هردوداستان،عاشق ومعشوق به هم می‌رسند.

-    هردوداستان،ماجرای عشقی آمیخته باعفت وحفاظ است که تمام آن درمحنت وفراق ودردوجدایی وپریشانی می‌گذرد، اما سرانجام با شادی وصال پایان می‌گیرد. عاشق ومعشوق،درهردوداستان، مدتی ازهم دورهستند، اما سرانجام با شادی وصال پایان می‌گیرد.

یکی از زیباترین قسمت‌های هردو داستان «حدیث نفس» طولانی و شِکوه وزاری درهجر وفراق یاراست.به طورکلی درمتون ادبی«شرح اشتیاق» از  نظر «سبک انشاء، زیباترین و برگزیده‌ترین»(خطیبی، 1386: 421) ارکان به شمارمی‌آید، که شرح اشتیاق دراین دو داستان، درجوف ِ متن دیده می‌شود.

 

نتیجه­گیری

آثارادبی همچون حلقه‌های زنجیربه یکدیگرپیوسته و مرتبط هستند. بدین سبب است که نوشته‌های ادبی سرشار ازهمسانی هستند. یکی از نکات مهم و درخور توجه در هر دو داستان مورد بحث، تفوق عشق برعقل است.هر دو داستان  حول محور عشق می‌گردند،نویسندگان هردو اثرتلاش کردند تا با تحسین وستایش عشق به مذمت عقل برخیزند. دلیل توجه بسیار سیبک نیشابوری در اثرخودبه عشق  واضح ومبرهن است زیرا در متون ادبی،اعم ازنظم ونثر همواره عشق مورد توجه بوده است که «پای استدلالیون چوبین بود.» اما دلیل تحسین عشق در رمان گل سرخ و مذمت عقل بدین سبب است که جدال عقل وعشق در قرن سیزدهم وچهاردهم میلادی در اروپا از بحث‌های رایج میان اهل فلاسفه و دهریون بوده است، با وجود اینکه گل سرخ در دوره‌ای خلق شده که تفوق با مکتب ادبی کلاسیسم بوده اما مختصات و ویژگی‌های مکتب رمانتیسم را داراست.از دیگر نکات مهم در هر دو  داستان، وحدت ِزمان، مکان و  مضمون  است که در هر دو اثر رعایت شده است. البته وحدت موضوع در یک اثر اهمیت بیشتری دارد حتی «خودارسطو ازوحدت مکان سخن نگفته»(شمیسا، 1383: 153) و وحدت موضوع و زمان برای وی بسیار اهمیت داشته است.پس هر دو داستان،به طورکامل،ازطرحی واحد، تبعیت می‌کنند.

درهردواثر،عشق جسمانی،درپایان داستان،به عشق عرفانی بدل می‌شود و معشوق در هر دو داستان مقام والایی دارد. همچنین درهردو اثر روال داستان منطقی وتاپایان ادامه داردوفقط عشق مدّ نظراست.نکته‌ای که نویسندگان هر دو اثر پیوسته درطول داستان بدان توجه دارند،سیرداستان ازعشق زمینی به عشقی عرفانی است. 

نیز در هر دو داستان عاشق ومعشوق،مدتی دورازهم به سرمی‌برندواین امربرجنبه سوزوگداز ودردفراق عشق می‌افزاید تا اینکه این هجران به وصل متصل می‌گردد.به عبارتی درهردوداستان،درپایان،دوعاشق ومعشوق به هم می‌رسند.

همچنین پرداختن به  محیط طبیعی اطراف عاشق ومعشوق درهردواثربه شیوه‌ای متعادل وزیبا ذکرشده است. 

ازدیگر مباحث مطرح شده درمقاله نتیجه می‌گیریم:

-    درهردوداستان خلاقیت ذهنی شاعران دیده می‌شود.گیوم دولوریس از پیشینیان خودفراوان استفاده کرده است،ولی با این همه،اثری بسیارشخصی و خاص آفریده و در کارخود بسیارموفق بوده است.این اثر ازقرن چهاردهم تا اواسط قرن شانزدهم ازپرخواننده‌ترین آثارادبی فرانسه محسوب می‌شود. برمثنوی حسن ودل سیبک نیشابوری نیز تاکنون نه نظیره به نظم و نثر نوشته شده است. حتی شش مترجم ترک زبان آن را به طور مجزا به ترکی ترجمه کردند. همچنین این اثر توسط دو مترجم انگلیسی به طورجداگانه به زبان انگلیسی ترجمه شد. از دیگر ترجمه‌های آن می‌توان به ترجمه  به زبان اردو و ترجمه به زبان آلمانی آن اشاره کرد.(صفا،1366: 4/460)

-       زاویه دید هردوداستان نیز سوم شخص است و راوی هردو داستان درحکم فعال مایشاء و دانای کل به قالب شخصیت‌های داستان می‌روند وضعیت و موقعیت زمانی ومکانی داستان را شرح می‌دهند.

 

پی­نوشت‌ها

  1. علیشیرنوایی و خواندمیرآورده‌اند که او در آغاز تفاحی تخلص می‌کرد و بعدازآن تفاحی رابه فتاحی بدل کرد(خواندمیر،1333: 4/ 15)و(علیشیرنوایی،1363: 188).البته خود سیبک در دیوان «اسراری» و «خماری»،اسراری وخماری تخلص می‌کرد.(به نقل از: حاجی‌خلیفه، 1410: 162) و (دولتشاه سمرقندی،1382: 83)
  2. سیبک، حُسن ودل منظوم خود را «دستور عشاق (روضۀ بستان)» نامید. صفا در این خصوص می‌آورد: «موضوع حسن ودل همان مضمونی است که دردستورعشاق آمده است.»(صفا،1366: 4/459)
  1.  

    منابع

    1. بورگل، ی.ک. (1370)،منظومه عاشقانه،ترجمه فرزانه طاهری،نشردانش،س یازدهم،ش 6،مهروآبان.
    2. پورنامداریان، تقی(1375)،رمز وداستان‌های رمزی در ادب فارسی، تهران، علمی و فرهنگی.
    3.  حاجی خلیفه(1410ه)،کشف الظنون،بیروت، دارالفکر.
    4. خطیبی، حسین(1386)،فن نثر درادب پارسی، تهران، انتشارات زوار.
    5. خواندمیر(1333)، حبیب السیرفی اخبارافرادالبشر،جلدچهارم،با مقدمه جلال همایی، تهران.
    6. دولتشاه سمرقندی، امیر(1382)، تذکره الشعراء،به اهتمام ادوارد براون،تهران،اساطیر.
    7. دیکسون کندی، مایک(1385)،دانش‌نامه اساطیر یونان و روم، ترجمه رقیه بهزادی، تهران، طهوری.
    8. ستاری، جلال(1388)،اسطوره عشق وعاشقی درچندنامه فارسی، تهران، میترا.
    9. سیبک نیشابوری(1386)،حسن ودل،تصحیح حسن ذوالفقاری و پرویز ارسطو،تهران،نشرچشمه.
    10. _________ ، (1364)،حسن ودل، به کوشش غلامرضا فرزانه‌پور، تهران، طهوری.
    11. سیدحسینی،رضا(1376)، مکتب‌های ادبی، جلد اول،تهران، انتشارات نگاه.
    12.  شمیسا،سیروس(1380)، سیرغزل درشعرفارسی،تهران،فردوس.
    13. _________ ، (1383)،انواعادبی،تهران، انتشارات فردوس.
    14. صفا،ذبیح‌الله(1366)، تاریخ ادبیات درایران، جلد چهارم و جلدسوم،بخش دوم،تهران،فردوس.
    15.  علیشیرنوایی،میرنظام­الدین(1363)،مجالس­النفائس،به سعی علی‌اصغرحکمت،تهران، منوچهری.
    16. هال،جیمز(1380)،فرهنگ نمادها، ترجمه رقیه بهزادی، تهران، فرهنگ معاصر.
    17. همیلتون، ادیت(1383)،سیری در اساطیر یونان وروم، ترجمه عبدالحسین شریفیان، تهران، اساطیر.