دانشگاه پیام نوردوفصلنامه مطالعات داستانی234545202420140823Haruki Murakami's Stories Discourse Analysisتحلیل گفتمان معنای جستوجو در داستانهای هاروکی موراکامی5201591FAنرگساسکوییاستادیار دانشگاه آزاد اسلامی بنابJournal Article20141102Haruki Murakami's Stories Discourse Analysis<br />Abstrat:<br />Harwky Murakami is a Japanese contemporary writer. He loves to write stories about people's lives.He thinks about the man. Also, He thinks about how different human behaviors. Harwky makes stories about lost and searching. Man searches for something that is not and always there is something that people look for it.Thus, the theme in Murakami's stories, Usually Harwky Murakami, begins with the search and ends with the search. For this reason, we can draw a model Similar this diagram: The basic model ↔ Absence↔Search<br />In this article, by the method of discourse analysis, we examine the meaning of the search in Haruki Murakami’s short stories. Search means in Murakami’s stories is associated with means looking at the history of philosophy and mysticism. characters in Murakami’s stories, often search of patterns that are located in their minds and hearts.<br />Key words: Discourse Analysis, Harwky Murakami, Maen’s of serchهاروکی موراکامی، نویسندۀ معاصر ژاپنی در داستانهای کوتاهش، گرایش عمیقی به بیان مسایل مختلف زندگی انسان در پهنۀ جهان دارد و در همین راستا، علاقۀ بسیاری به گشودن رازهای پنهان از شگفتیهای ذاتی و عاطفی انسان در تعاملش با خود و دنیای درونی و بیرونیش نشان میدهد؛ او که به گفتۀ خودش، در امر نویسندگی نه بر اساس طرح اولیه بلکه بر مبنای مکاشفۀ درونی، خط سیر داستان را پیش میبرد و معمولا با انتخاب راوی اول شخص، زمام داستان را به الهام درونی و ضمیر ناخودآگاه خود میسپارد، اغلب در داستانهای کوتاهش به سراغ درونمایهای مشابه -و نه لزوما تکراری- رفتهاست؛ درونمایۀ مورد پسند موراکامی، نشان دادن معنای عمیق و فراگیر "جستوجو" ی دامنهدار و ناتمام در زندگی انسان است؛ این مقاله به روش مطالعاتی تحلیل گفتمان، معنای جستوجو را در آثار موراکامی بازجسته است. نتیجۀ تحقیق جاکی از آن است که جستوجو به زندگی قهرمانان داستانهای او شکل میبخشد و همۀ موجودیت ذهنی، عاطفی و هویتی آنان را تحتالشعاع خویش قرار میدهد؛ در این داستانها، جستوجو مفهومی مجرد و تکافتاده نیست بلکه پیوستگی عمیقی با مفاهیم دیگر چون اصالت، فقدان و انتظار و سلوک دارد. در برخی از داستانهای موراکامی، جستوجو گاهی چنان لذت و اهمیتی برای شخصیتهای داستان مییابد که حتی بر مفهوم "یافتن" و "رسیدن" پیشی میگیردد و در اولویت نخست حیات آنان قرار میگیرد. معنای جستجو در داستانهای موراکامی شباهتهایی با برخی نظریههای عرفانی و فلسفی دارد.https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_1591_54860594875d16357c9f07c5c0f24e17.pdfدانشگاه پیام نوردوفصلنامه مطالعات داستانی234545202420140823Womans portrait in fiction literature of holy defence in 80sتصویر زن در رمان دفاع مقدس دهه هشتاد21382147FAحمیدرضاییاستاد پیام نور دانشگاه شهرکرد0000-0002-8428-9168جهانگیرصفریاستاد دانشگاه شهرکردروح اللهکریمیدانش آموخته رشته ادبیاتابراهیمظاهری عبدونددانشجوی دکتری مدرس دانشگاه پیام نورJournal Article20150218Women played an important role in forced ware, in a way that their effective presence influenced Literary society. Not only women as main and minor characters are present in fictions but also they have created some works in this field . the aim of this article is to survey Women's position in fiction literature of holy defiance in80s.for this objective twenty important fictions of this decade were examined.Although some women had the desire to attend in war,but their general view toward war was a negative one.being a nurse,providing financial support to warriors are the most important help of women in these fictions.being wounded getting home less,losing belongings and also invasion are some of the problems.that women have faced and in these stories are mentioned.writers of holy defence integrated love and war in order to balance and epical aspects of their works.beleveds presence in war and warriors remembrance bring in mental relaxation for warrior and help him to tolerate difficulties.the number of main characters,active or inactive,static or dynamic positive or negative of women are ather subjects that have been examined and it has been shown that women characters ara rarelymain characters in this fictions and most of them are inactive characters with negative characteristics and thay have not changed.هدف این پژوهش، بررسی تصویر زنان در بیست رمان دفاع مقدس دهه هشتاد است. روش پژوهش تحلیل محتوای کمی و کیفی است. در بخش نخست شخصیتهای زن رمانها از جهت تعداد آنها، شخصیت اصلی، فعال و منفعل، پویا و ایستا، مثبت و منفی بررسی شده اند در ادامه نقش زنان در جنگ و نگرشهای آنها درباره این رویداد، آسیبپذیریشان از جنگ و تقابل زنان حامی فرهنگ ایرانی با زنان غربگرا بررسی شده است. در این داستانها، زنان شخصیتهای فرعی، منفعل و منفی داستانها هستند که در مقایسه با شخصیتهای مرد بسامدشان بسیار کم است. زنان به جنگ نگاه منفی دارند؛ اما برخی از آنها، بر این باورند که جنگ بر کشور تحمیل شده است و وظیفه آنهاست که از ارزشهای اسلامی دفاع کنند؛ بدین سبب در نقشهایی همچون دکتر، پرستار و نیروی پشتیبان در رمانها، ظاهر شدهاند. در مقابل عدهای از زنان طرفدار فرهنگ غرب هستند، ایران را جای مناسبی برای زندگی نمیدانند و بر آنند که به خارج بروند. برخی از آنها به سبب آشنا شدن با آموزههای دینی و اخلاقی رزمندگان، دچار تحول روحی می-شوند و به دفاع از ارزشها و باورهای اسلامی می-پردازند. برخی از نویسندگان دفاع مقدس، کوشیده-اند تلفیقی بین جنبههای حماسی و عاشقانه خود ایجاد کنند و بدین ترتیب جنگ و خانواده را به هم نزدیک نمایند. در این رمانها، هم آسیبهای رسیده به زنان در زمان جنگ بازتاب داده شده است و هم مسائلی را که زنان بعد از جنگ به سبب جانباز، اسیر و یا شهید شدن شوهرشان با آن مواجه بودهاند.https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_2147_725863ffa34e613949d225bd7f8469b5.pdfدانشگاه پیام نوردوفصلنامه مطالعات داستانی234545202420140823Analysis of the George Salem’s “In Exile” from the angle of story of circumstanceتحلیل رمان «فی المنفی» (در تبعیدگاه) جرج سالم از منظر داستان موقعیت39592149FAمنیرزیبائیدانشگاه فردوسی مشهد-دانشگاه پیام نور مرکز مشهدJournal Article20150507The story of the circumstance is a western literary style attributed toKafka. This literary style is almost foreign to Arab literature and Arab writers have come to recognize it through a study of the Western stories and literary styles. <br />George Salem, the Syrian author, is among the followers of this literary style. He has composed his novel (In Exile) in accordance with the features of this style. This paper adopts an analytical approach to explore the characteristics of this style in this novel. <br />The results suggest that Salem has employed this literary style to portray the human relationship with the world, depicting the loneliness, inferiority and inability of man in the world. To achieve this goal, he takes advantage of all storytelling elements, creating abrupt, unprecedented and incomprehensiblecircumstances that cover all aspects of the novel's characters, thwarting any chance of liberation from the external deterministic dominance, which is only granted by death. <br />Determinism and irrevocability of the situation, conflict with the power reference, obligation to compromise, elimination of individuality, secrecy anduniversality are the most prominent components of this story, which have been decoded through an analytical reading of the text.داستان موقعیت یک جریان ادبی غربی و یک شیوهی داستاننویسی است که نام کافکا با آن گره خورده است. این نوع ادبی در ادبیات عرب تقریباً ناشناخته است و نویسندگان عرب از طریق مطالعهی داستانهای غربی با سبک و سیاق آن آشنا شدند. جرج سالم نویسنده سوری از جمله کسانی است که رمان «فی المنفی» (درتبعیدگاه) خود را در این قالب نگاشته و مقاله حاضر با رویکردی تحلیلی به بررسی شاخصههای این سبک در رمان فوق میپردازد. <br />یافتههای پژوهش نشان میدهد که سالم در این رمان از قالب داستان موقعیت برای نشان دادن رابطهی انسان و جهان بهره برده و بیپناهی، حقارت و ناتوانی انسان را در این جهان به تصویر میکشد. او در این راستا همهی عناصر رمان را به خدمت میگیرد و موقعیتی ناگهانی، بیعلت و غیرقابل فهم خلق میکند که تمام جنبههای زندگی شخصیت رمان را زیر سیطرهی خود میگیرد و امکان هر نوع برونرفت را از او سلب نموده و تنها با مرگ از سلطهی این ارادهی بیرونی رهایی مییابد. جبرگونگی و چارهناپذیری موقعیت، کشمکش با مرجع قدرت، محکومیت به سازشطلبی، حذف جنبههای فردیتبخشی، رازوارگی و جهانشمولی برجستهترین مؤلفههای داستان موقعیت در این رمان است که با خوانش تحلیلی رمان، در این جستار از آن رمزگشایی شده است.https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_2149_206de67ea3285221aa332c327b07a064.pdfدانشگاه پیام نوردوفصلنامه مطالعات داستانی234545202420140823A Comparative Study of Gothic Elements in The Pit and the Pendulum by Edgar Allan Poe and Gojaste Dej by Sadeq Hedayatبررسی تطبیقی عناصر گوتیک در گودال و آونگ ادگار آلن پو و گجسته دژ صادق هدایت60752148FAعلی حسنسهراب نژادعضو علمی دانشگاه پیام نور مرکز ایلام، گروه ادبیات فارسی و زبان های خارجیمریمپناهیدانشگاه پیام نور مرکز ایلامJournal Article20150504This study, comparatively, interprets and criticizes two short stories of the writers, Edgar Allan Poe (1809-1849) and Sadeq Hedayat (1903-1951), with a view to the short story genre, the Gothic fiction and its elements. The writers of this article have analyzed one of Poe’s short stories, The Pit and the Pendulum (1842), in a comparison with Hedayat, the Iranian writer and intellectual, and his short story, Gojaste Dej (1933), relying on their similarities and differences. The former is a short story from Poe that has been published in 1842 for the first time. It narrates a man who has been condemned to death by the Spanish inquisition. The man, who is the narrator of the story as well, expresses the moments of physical and psychological tortures in a dark prison imposed on him to bring him to death. The significance of the study is that, so far, no major comparative research has been done on Poe and Hedayat regarding Gothic elements. Studying Gothic elements mentioned by Robert Harris show that Hedayat has applied them stronger than Poe.این مقاله به نقد و بررسی تطبیقی دو داستان کوتاه از دو تن از نویسندگان شهیر دنیا، ادگار آلن پو ((1809-1849, Edgar Allan Poe و صادق هدایت (1903-1951)، با نگاهی به نوع ادبی داستان کوتاه، ژانر گوتیک و عناصر آن میپردازد. نگارندگان این مقاله با تکیه بر وجوه اشتراک و افتراق کوشیدهاند به تحلیل و مقایسۀ داستان کوتاه گودال و آونگ (The Pit and the Pendulum) و گجسته دژ (1311) بپردازند. اولی داستان کوتاهی است از ادگار آلن پو، نویسنده آمریکایی، که نخستین بار در سال ۱۸۴۲ چاپ شده است و داستان مردی را روایت میکند که از سوی دادگاه تفتیش عقاید اسپانیا محکوم به مرگ شده و او که خود راوی داستان نیز میباشد به بیان لحظه به لحظهی شکنجههای روحی و جسمیای میپردازد که در سیاهچالی تاریک بر او تحمیل میشود تا او را به کام مرگ بکشاند. دومی داستان گجسته دژ به قلم صادق هدایت و در مجموعه داستان سه قطره خون قرار گرفته است. اهمیت موضوع در این است که گویا تاکنون کار مستقل و قابل توجهی در زمینۀ مقایسه و تطبیق عناصر گوتیک درآثار هدایت و پو انجام نگرفته است. بررسی عناصر گوتیک بر اساس نظر رابرت هریس (Robert Harris) نشان میدهد جلوۀ ژانر گوتیک در گجسته دژ هدایت نسبت به پو پررنگتر میباشد.https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_2148_07a5f1218689e33cc2b06b1282ad56fd.pdfدانشگاه پیام نوردوفصلنامه مطالعات داستانی234545202420140823The Study of components of postmodernism in the novel "Alharb Fi Bar Misr" by Yousif Al-Qaiedبررسی مؤلفه های پسامدرنیسم در رمان "الحرب فی برّ مصر" اثر یوسف القعید76931592FAاحمد رضاصاعدیدانشگاه اصفهان دانشکده زبان های خارجیرویاخبازهدانشگاه اصفهانJournal Article20141206.<br />Abstract<br />Postmodernism is a movement with a wide semantic field that return to modernism. This movement has created many revolutions in various spheres of political, social, economic, and also art and literature. Postmodernism can be seen in stories and novels of authors of various languages including Arabic-language authors. Yosuf Al-Qa'id is one of Egypt's greatest contemporary novelists, whose works have been translated to many languages, including English, French and German. In this paper, besides a brief introduction of this author and by using descriptive-analytical method, it has been tried to analyze some of the most important elements of postmodernist such as metafiction, multiplicity of narrators and point of view, the uncertainty and ambiguity, non-linear narrative of events, inconsistency and revealing the artificiality to answer to a basic question: can we treat this novel as a postmodernist novel? Findings show that some elements are common between modern and postmodern narrative literature and this prevents precise demarcation between modernism and postmodernism.چکیده<br />پسامدرنیسم جریانی است با حوزه معنایی گسترده که ریشه در مدرنیسم دارد. این جریان تحولات بسیاری در عرصههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و همچنین هنر و ادبیات ایجاد کرده است. پسامدرنیسم در داستانها و رمانهای نویسندگان زبانهای گوناگون از جمله نویسندگان عربزبان، به چشم میخورد. یوسف القعید، یکی از بزرگترین رماننویسان معاصر مصری است که آثارش به زبانهای بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسه و آلمانی ترجمه شده است. در این مقاله ضمن معرفی مختصر این نویسنده، و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی سعی شده است به منظور پاسخ به یک سؤال اساسی: آیا میتوان این رمان را یک رمان پسامدرنیستی تلقی کرد؟ برخی از مهمترین مؤلفههای پسامدرنیستی مانند فراداستان، تعدد راوی و زاویه دید، عدمقطعیت و ابهام، روایت غیرخطی رویدادها، عدمانسجام و آشکار کردن تصنّع مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که برخی از مؤلفهها بین ادبیات داستانی مدرن و پسامدرن مشترک هستند و این امر مانع مرزبندی دقیق بین مدرنیسم پسامدرنیسم شده است.https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_1592_ed96777704af20ef709307f2a4c0f0a6.pdfدانشگاه پیام نوردوفصلنامه مطالعات داستانی234545202420140823Common issues of women in the story, "I ChraghHa off MyKnm" Zoya Pirzad and "my bird" Fariba Wafiبررسی مسائل مشترک زن در دو داستان «چراغها را من خاموش میکنم» زویا پیرزاد و «پرنده من» فریبا وفی941172146FAزهراعظیمیدانشگاه شهرکردJournal Article20150119Zoya Pirzad and charming Wafi realist writers as well as a place for women to live their best regardless details. Behind the works of these authors AndyshhHa common perceptions about female characters MyKhvrd eyes. The present study aims to investigate the issues of female main character DastanHay "I ChraghHa off MyKnm" Zoya Pirzad and "my bird" is a charming Wafi. Both authors psychological, socio-cultural and economic center of their attention DadhAnd and thus the image of the life and character of women in the eyes of the reader visualize NmvdhAnd. This leads to the conclusion that the female character in the story of the life and work during wear, discovering their own individual identity. Both with a strong emotional attachment to their wives that they have an emotional void and therefore feel lonely existence is subdued. The two in-house as he moved Avqatshan Housewives often suffer from boredom AynRv KsaltVr pick, however, special commitment to women's tasks and maintain their family circle.نویسندگان زن در آثار خود اغلب به زندگی و مسائل زنان میپردازند و نگرش و دیدگاه خود نسبت به زن و جایگاه او در جامعه را بیان میکنند. زویا پیرزاد و فریبا وفی نیز به عنوان نویسندگانی رئالیست تمام تلاش خود را صرف شرح جزئیات زندگی زنان کردهاند. درپس آثار این دو نویسنده اندیشهها و تصورات مشترکی دررابطه با شخصیت زن به چشم میخورد. هدف پژوهش حاضر بررسی مسائل مشترک شخصیت اصلی زن در داستانهای «چراغها را من خاموش میکنم» زویا پیرزاد و «پرنده من» فریبا وفی است. هردو نویسنده مسائل روانی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی را در رأس توجه خود قرار دادهاند و به این ترتیب تصویری از زندگی و خصوصیات زنان در پیش چشم خواننده مجسم نمودهاند. این پژوهش منجر به این نتیجه شد که شخصیت زن دو داستان در جریان زندگی خانوادگی و حین انجام وظایف زنانه، در پی کشف هویت فردی مستقل خود هستند. هردو با وجود وابستگی عاطفی شدیدی که نسبت به همسران خود دارند، دچار خلأ عاطفی شده و درنتیجه احساس تنهایی وجودشان را تسخیر کرده است. این دو به عنوان زنان خانهدار اغلب اوقاتشان رادر خانه سپری میکنند و از اینرو دچار روزمرگی کسالتآور میشوند، اما با این حال تعهد ویژهای نسبت به انجام وظایف زنانه و حفظ کانون خانواده دارند. مشغولیت به انجام امور خانه و خانواده، این زنان را از فعالیت اقتصادی در بیرون از منزل محروم نموده و درنتیجه موجب وابستگی اقتصادی به همسرانشان شده است.https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_2146_81b8f230b1e917227194633c91a24b15.pdfدانشگاه پیام نوردوفصلنامه مطالعات داستانی234545202420140823A comparative study of the functioning of the common concepts of works of Rumi and Tolstoyبررسی تطبیقی کارکرد مفاهیم مشترک درآثار مولاناو تولستوی (بر اساس حکایت "منازعت آن چهار کس درباره انگور" اثر مولانا جلال الدین بلخی و داستان "یک خدا برای همه" اثر لئو تولستوی)1181282150FAنرگسمحمدی بدردانشگاه پیام نوربهنازپیامنیدانشگاه پیام نورفرخحاجی علیدانشگاه مازندرانJournal Article20150527Among the tales of the Masnavi, Rumi teaching story as one about four vine conflict there . This shows the difference between the three languages over a term of three grapes. Any of these words in their own language , reading and it 's grapes , there are differences betweenthem .<br />The second story is “one God for all” of author Leo Tolstoy , Tolstoy 's story, different characters from different countries that have been gathered in the café and the views and beliefs of their particular definition of the essence of each offer God 's nature.<br />The purpose of this study , a comparative analysis is conducted to investigate the views of two famous scholar and philosopher of the 13th century and 19th century, Jalaluddin Rumi and Tolstoy, about the importance of conscience and indifference to their appearances .<br />Rumi 's story tries to explain the theory that humans are different in terms of appearance and the truth about on the differences between humans are the opened , of peace and of replaced it with a.<br />Tolstoy also , in your story , the difference between formal religions known to have a strong foundation and believes their differences , they all worship the same God and believe in the truth.<br />Thus, despite the Six hundred years time difference between the two literary and cultural differences , ...در میان قصههای تعلیمی مولانا جلال الدین رومی در مثنوی قصهای با عنوان منازعت آن چهار کس در باره انگور به چشم میخورد. موضوع حکایت اختلاف میان سه نفر با سه زبان بر سر ظاهر لفظ انگور است. هریک از این افراد واژه انگور را به زبان خود میخواند و از این باب، میان آنها اختلاف به وجود میآید.داستان دوم یک خدا برای همه اثر لئو تولستوی است، در این داستان تولستوی شخصیتهای مختلفی را از کشورهای مختلف نشان میدهد که در قهوهخانهای جمع شدهاند و هریک بر اساس دیدگاه و باورهای خود تعریفی خاص از ذات پرورگار ارائه میدهند. هدف این پژوهش، که با روش تحلیل تطبیقی صورت گرفته است، بررسی آراء و نظریات دو فیلسوف و ادیب شهیر قرن 13 و 19 میلادی، مولانا جلال الدین رومیو تولستوی، درباره اهمیّت توجه به باطن امور و بیتوجهی به ظواهر آنهاست. مولانا در داستان خود به تبیین این نظریه میپردازد که انسانها غالباً در لفظ و ظاهر اختلاف دارند و آنجا که باب حقیقت بر انسانها گشوده میشود اختلافات کنار رفته، صلح و آشتی جایگزین آن میشود. تولستوی نیز،در داستان خود، اختلاف میان ادیان و مذاهب را صوری دانسته و معتقد است اختلاف آنها پایه و اساس محکمی ندارد،زیرا همگی یک خدا را میپرستند و به یک حقیقت اعتقاد دارند. بنابراین علیرغم تفاوتزمانی ششصد ساله و تفاوتهای فرهنگی میاناین دو ادیب، هر دو آنها بر این باورند که انسانها فریبخورده جلوههای ظاهری دنیاهستند و در این میان، فقط افرادی به صلح و آرامش ...https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_2150_7a5ec1207413030dadbefc7728fc3500.pdf