دانشگاه پیام نور
دوفصلنامه مطالعات داستانی
23454520
27833992
1
3
2013
05
22
تیپ شناسی شخصیت های داستانی صادق هدایت با تأکید بر طبقه بندی انیه گرام
5
22
FA
سید احمد
پارسا
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کردستان
dr.ahmadparsa@gmail.com
اقبال
مرادی
دبیر آموزش و پرورش
eghbalmoradi184@gmail.com
پژوهش حاضر یک پژوهش بین رشته ای است و هدف آن، بررسی تیپ شناسی شخصیتهای داستانی صادق هدایت با تأکید بر طبقه بندی نُه گانه «انیه گرام» است که عبارتند از تیپ های کمال طلب، کمک گرا، موفق و بازیگر، رمانتیک محزون، مشاهده گر و فکور، وفا جو و وفا خو، خوشگذران ، رئیس و میانجی که هرکدام دارای ویژگی های خاصّی می باشند. این بررسی همه ی آثار داستانی هدایت را در بر می گیرد که شامل 34 داستان است. <br />روش پژوهش توصیفی است و داده ها با توجه به تکنیک تحلیل محتوی، به شیوه کتابخانه ای و سند کاوی بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد از میان 51 شخصیت داستانی هدایت، 13 شخصیت (نزدیک به26%) در تیپ رمانتیک محزون جای می گیرد که به گونه ای قابل انطباق با شخصیت خود هدایت نیز هست. بعد از آن تیپهای یک (کمال طلب)، دو (کمک گرا)، شش (وفا جو و فاخو) به ترتیب 52/23%، 56/21% و 8/9% بیشترین تیپ های شخصیتی را به خود اختصاص می دهند و دو تیپ هفت(خوش گذران)و نه ( میانجی) در میان تیپهای شخصیتی هدایت جایی ندارند.
ادبیات داستانی,شخصیّت پردازی,صادق هدایت,نظریه تیپ شناسی انیه گرام
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_691.html
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_691_ebaa955a2addcc9b2e060478242ecc53.pdf
دانشگاه پیام نور
دوفصلنامه مطالعات داستانی
23454520
27833992
1
3
2013
05
22
بررسی تطبیقی شخصیت، زندگی، احوال و اقوال ابراهیم ادهم و بودا
23
36
FA
حمیرا
زمردی
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
zomorrodi@ut.ac.ir
سعید
قاسمی نیا
دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات فارسی دانشگاه تهران
ghaseminia@ut.ac.ir
علی
حیات بخش
دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات فارسی دانشگاه تهران
bidemajnoon1365@yahoo.com
از دیرباز، بودا و ابراهیم ادهم به عنوان دو شخصیت موثر در تفکرات عرفانی دو قوم هند و ایرانی مطرح هستند. بودا متولد شمال هند است و با پایان دادن به دوران ریاضت خود، راهی را انتخاب کرد که بعدها ، آن را «راه میانه» نامید. ابراهیم بن ادهم نیز از قبیله ای منسوب به بکربن وائل در بلخ است که عمل قهرمانانۀ او در ترک تعلقات دنیایی و روی آوردن ایشان به زهد و فقر و عالم درون، از او چهره¬ای محبوب و متفاوت¬ از دیگر صوفیان ساخت. شباهتهای موجود در خصوص نحوۀ تحول و زندگی عرفانی این دو در طول ایام، باور افراد را به این نکته نزدیک ساخته است که ابراهیم، بودای عرفان اسلامی است. لذا در این مقاله بر آن شده ایم که ضمن بررسی کامل زندگی این دو عارف، شباهتها، تفاوتها و ویژگیهای خاص آنها را از متون معتبر استخراج نموده و در پایان به این نکته دست یابیم که نشانه های موجود در شخصیت و زندگی آنها، بیانگر تفاوت آنهاست، نه یکی بودنشان.
عرفان,ابراهیم ادهم و بودا,شباهتها و تفاوتها
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_689.html
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_689_d665a7d76a666f0d760cd25125b3cffe.pdf
دانشگاه پیام نور
دوفصلنامه مطالعات داستانی
23454520
27833992
1
3
2013
05
22
تحلیل بینامتنی داستان مار و مرد سیمین دانشور
37
48
FA
موسی
کرمی
عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور، گروه زبان و ادبیات فارسی
karami1383@gmail.com
حسینعلی
قبادی
دانشگاه تربیت مدرس
hghobadi@modares.ac.ir
مسأله ی اصلی این مقاله پیدا کردن و تحلیل پیوندها و ارتباط های بین ادبیات معاصر فارسی به ویژه داستان کوتاه فارسی که نوع ادبی جدیدی است و در پیشینه ادبی ایران به این شکل خاص وجود ندارد؛ با میراث عظیم ادبیات فارسی است. برای این منظور، یکی از داستانهای کوتاه سیمین دانشور به نام «مار و مرد» انتخاب و بر اساس نظریه بینامتنیت بررسی و تحلیل شده است. <br />روش این پژوهش، توصیفی - تحلیلی و چهارچوب نظری آن بر مبنای نظریه بینامتنیت به ویژه دیدگاه ژرار ژنت در این حوزه پایه ریزی شده است. این چهارچوب از طریق مطالعه¬ی زمینه موضوع و بررسی ادبیات پژوهش و آثار مرتبط در حوزه نظری و با بررسی وبازکاوی متن داستان مار و مرد و ارتباط آن با متون دیگر با استفاده از منابع تحقیق ترسیم شده است. <br />نتایج این پژوهش، بازگو کنندۀ ارتباط وسیع داستان با متون مختلف همچنین عناصرمختلف فرهنگی است.
کلمات کلیدی: بینامتنیت,بیش متنیت,ژرار ژنت,سیمین دانشور
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_687.html
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_687_646133d7085fcb6344f8ebf4ee33613d.pdf
دانشگاه پیام نور
دوفصلنامه مطالعات داستانی
23454520
27833992
1
3
2013
05
22
مفهومِ «تکنیکِ داستانی» و جلوه های آن در داستانِ معاصر فارسی
49
63
FA
لیلی
کمالوند
دانشگاه پیام نور شوشتر
leyla.kamalvand@yahoo.com
چکیده:<br />در میان مباحث عمده ی داستان نویسی و نقد داستان فارسی، کشف و بازنماییِ تکنیکهایِ داستان مدرن، موضوعی است که تا کنون به شکل شایسته به آن توجه نشده است. نوشته ی حاضر تلاش می کند جایگاه ِ«تکنیک داستانی» در داستان نویسی معاصر را باز نماید و این امر میسر نیست مگر با در نظر گرفتن مفهوم دقیق تکنیک. تکنیک هایی چون به تعویق انداختن معنا از راه تمثیل، کشف زبان داستانیِ خودویژه، برقراری رابطه مبتنی بر بینامتنیت با متونِ پیش از خود و .... دیدِ انتقادیِ این نوشتار متاثر از دستاوردهای نقد نوی بر آمده از نهضت نقادی آنگلوساکسونیِ تکوین یافته در بطن نظریه های انتقادی از فرمالیسم تا پسا ساختگرایی است. پس از بررسی وجوه مختلف واژه تکنیک، جایگاه آن در ادبیات و نقش اساسی آن در داستان ، ضمن ارائه ی سطور نمونه ایِ مختصر و مفید از داستان معاصر فارسی، سعی شده در موجز ترین شکل ممکن، شیوه ی درک و بررسیِ تکنیک های داستانی ارائه و مقاله، ساختاری عملگرایانه و فعال داشته باشد. در پایان به عنوان نمونه، چند تکنیک داستان نویسی در داستان معاصر فارسی ذکر می شود.<br />کلید واژه: داستان نویسی، تکنیک داستان/روایت، داستانِ مدرن/ معاصر فارسی
کلید واژه: داستان نویسی,تکنیک داستان/روایت,داستانِ مدرن/ معاصر فارسی
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_686.html
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_686_12cb76d27e92d4ba97dd7b6a6fd0cd35.pdf
دانشگاه پیام نور
دوفصلنامه مطالعات داستانی
23454520
27833992
1
3
2013
05
22
سوررئالیسم در داستان چهارشنبۀ هفت پیکر نظامی
64
75
FA
محمدحسین
محمدی
دانشگاه تهران
mohammadi@ut.ac.ir
سعید
قاسمی نیا
دانشجو
ghaseminia@ut.ac.ir
علی
حیات بخش
دانشجو
alihayatbakhsh@ut.ac.ir
سوررئالیسم، مکتبی است هنری و ادبی که در فاصلۀ جنگهای اول ودوم جهانی، در اروپا شکل گرفت. سوررئالیسم در زبان فرانسه، به معنای «ورای واقعیت» و«پشت واقعیت» و «واقعیت برتر» است. زادگاه این مکتب، کشور فرانسه بود. واژه سوررئالیسم را نخستین بار گیوم آپولینر فرانسوی در سال 1903 در نمایشنامۀ خود بکار برد. سوررئالیستها خواهان تصحیح تعریف ما از واقعیت بودند و از واقعیت برتر صحبت می کردند. در این مقاله برآنیم تا ابتدا با توجه به منابع محدودی که پیرامون مکتبهای معاصر ادبی جهان بفارسی نوشته شده تعریفی از سوررئالیسم ارائه شود و سپس اصول و مبانی آن بصورت فهرست وار بیان گردد و آنگاه این اصول با ابیات داستان روز چهارشنبه هفت پیکر نظامی مقابله شود و نتایج آن مورد بررسی قرار گیرد. در این مقاله بیش از پیش قدرت شاعری حکیم گنجه و ارتباط شگرف مکتب ادبی ای که در قرن بیستم شکل گرفت با شعر شاعر توانمند قرن ششم ایران نموده میشود تا چنین نتیجه گیری شود که ریشه بسیاری از مکتبهای نوظهور ادبی در جهان مدرن معاصر در آثار پیشینیان نهفته است و خط سیر تفکر آدمی از آغاز تا پایان همواره دستخوش دگرگونی بوده است و چه بسا دغدغه ذهنی شاعر قرن بیستم فرانسه همان دغدغه ذهنی شاعر قرن ششم گنجه باشد.
سوررئالیسم(فراواقعیت),آندره برتون,نظامی گنجوی,هفت پیکر,داستان روز چهارشنبه
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_690.html
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_690_71788d03343df645799198b10fcddc02.pdf
دانشگاه پیام نور
دوفصلنامه مطالعات داستانی
23454520
27833992
1
3
2013
05
22
تحلیل و بررسی ویژگیهای رئالیسم در داستان « زُقاق المَدَق» نجیب محفوظ
76
91
FA
حسن
مجیدی
استادیار دانشگاه حکیم سبزواری
dr.majidi@yahoo.com
طاهره
رستمی
کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عرب/دانشگاه جکیم سبزواری
در تاریخ ادبی هر ملتی سرآمدانی هستند که دارای ابتکار بوده، یا یک نوع ادبی را به ادبیات وارد کرده اند. در زمینه¬ی داستان به معنای امروز نیز پیشگامانی هستند که مسیر این نوع ادبی را در ادبیات عربی هموار کرده اند و از اینرو در پهنه¬ی مکتب های مختلف، قالب های داستانی متنوع ظهور کرد. <br />رئالیسم (واقعگرایی) از جمله مکتب هایی است که با توجه به اوضاع و احوال جامعه وارد عرصه¬ی ادبی و داستان نویسی شد. نجیب محفوظ از طلایه داران داستان مصر است که قالب قصص را برای بیان اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه برگزید و در میدان، مکتب واقعگرایی، اسلوبی جدید و مضامینی نو را به تصویر کشیده است. <br />از جمله داستان های نجیب محفوظ که آکنده از واقعگرایی است «زقاق المَدَق» است که حلقه ی مهمی از تاریخ روایی – داستانی می باشد. بیان ضعف اقتصادی مصر که سرچشمه ی مشکلات اجتماعی، اخلاقی است از شاخصه های مکتب واقعگرایی است که نجیب محفوظ به زیبایی در این داستان به تصویر کشیده ؛ لذااین مقاله با روش، توصیفی – تحلیلی به بررسی داستان «زقاق المَدَق » پرداخته و ویژگی های بارز رئالیسم آن را استخراج کرده ایم.
داستان نویسی,نجیب محفوظ,زقاق المدق,رئالیسم
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_692.html
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_692_d5d626709d1047b8302e0925a0f2063e.pdf
دانشگاه پیام نور
دوفصلنامه مطالعات داستانی
23454520
27833992
1
3
2013
05
22
بررسی عنصر داستانی گفت وگو در داستان سیاوش
92
108
FA
سید کاظم
موسوی
استاد دانشگاه شهرکرد
fakhri.zarei78@gmail.com
غلامحسین
مددی
دبیر
gholamhosein.madadi@gmail.com
فخری
زارعی
دبیر
j.zarei@gmail.com
شاهنامه فردوسی که به عنوان یکی از بزرگ ترین حماسه های جهان در عرصه ی ادبیات مطرح است ،به درستی بیانگر تعریف حماسه است . داستانی-روایی بودن که از عناصر مهم تعریف حماسه است به درستی زمینه ارائه ی مفاهیم و اهداف فردوسی است. جایگاه تأثیرگذارعناصرداستان در داستان های شاهنامه بیانگر آگاهی فردوسی از چگونگی ارائه ی داستان های شاهنامه است . پیوند استوار و مؤثر عناصر داستان از ویژگی های برجسته ی داستانی در این اثر بی همتا ست.گفت وگوکه یکی از عناصر و عوامل داستانی در ادبیات داستانی معاصر است درشاهنامه نیز به گونه ای شایسته در تنه ی داستان ها قرارگرفته است . تک گویی درونی ، گفت وگوهای دوسویه،گفت وشنودهای یک سویه مکتوب، گفت و گوی تمثیلی- اسنادی، گفت وکنش ... از انواع گفت و گو در داستان سیاوش است . در این مقاله به عنصر گفت و گو و نقش آن در داستان سیاوش پرداخته شده است. <br />کلید واژه ها :شاهنامه ،داستان ، عناصر داستان، گفت وگو
عنصر داستانی,گفت وگو,داستان سیاوش
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_688.html
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_688_1417ed5b765cc26beb9b2b9bc6ebd03e.pdf