جامعهشناسی ادبیات دانشی نوپا و بین رشتهای است که در آن تأثیر جامعه بر ادبیات و برعکس، تأثیر ادبیات بر جامعه بررسی میشود. نقد جامعهشناختی رمان به تعامل رمان و جامعه و تأثیر متقابل آن دو بر یکدیگر میپردازد. از جمله نظریهپردازانی که با ارائۀ نظریۀ رمان، سهم بسزایی در پیشرفت این علم دارد، جورج لوکاچ است. نظریه انتقادی او به نقد شکل و محتوای اثر میپردازد و دارای معیارهای خاصی است که مهمترین آنها عبارتاند از: رئالیسم، شخصیت نوعی، رابطه علی و معلولی و محتوای اجتماعی. در جستار حاضر، رمان رجال فی الشمس، یکی از برجستهترین آثار نویسنده مشهور فلسطینی غسانکنفانی براساس رئالیسم در این نظریه مورد نقد واقع شده است. مردمگرایی و رئالیسم انتقادی، ویژگیهای بارز رئالیسم لوکاچ است که در این جستار با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی آنها در رجال فی الشمس غسان کنفانی داستانپرداز، پژوهشگر و نظریهپرداز عرصه ادبیات پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که نویسنده در این رمان به حقایق جامعه فلسطین پرداخته و زبان جامعه فلسطین را به معنای تحتاللفظی آن بازتولید کرده است. شخصیتها در تکگوییها و گفتوگوهای دو نفره و در قضاوتشان، واکنشی نقادانه و زاویه دیدی عاطفی، احساسی و روحی به وضعیت ناگوار فردی و اجتماعی بروز میدهند و بدین ترتیب ویژگیهای رئالیسم لوکاچ در این رمان نمود بارزی یافته است.