رمان نو، جریانی مهم در رمان نویسی است،که رمان نویسی سنتی را پشت سر میگذارد و هر آنچه مربوط به سنت و گذشته است از محتوا و ساختار، به دور می افکند. این جریان به رغم اینکه بیش از سه دهه نپایید، اما تاثیرات پایداری داشت و بسیاری از رمانهایی که پس از این جریان پدید آمدند، با رمان کلاسیک فاصلۀ زیادی داشتند. جریان سیال ذهن یکی از شیوههای زاویه دید است که از مولفههای مهم رمان نو است و به بیان احساسات، اندیشهها و ذهنیات درونی شخصیت و یا شخصیتهای داستان میپردازد که به صورت رویدادهای بی نظم و ترتیب و به ظاهر بدون هیچ هدف و غرض و علت خاصی، در کنار هم قرار گرفتهاند و گاهی با بههم ریختن نظم منطقی عناصر داستان مانند زبان و یا شکستن قواعد نحوی صورت میپذیرد. سیال ذهن مرز زمان و مکان را مینوردد و مخاطب از طریق تکگوییهای درونی و واگویههای شخصتها تا حدی درک میکند که کجای ماجرا قرار دارد.در ایران صادق هدایت، صادق چوبک، بهرام صادقی و هوشنگ گلشیری از پیشگامان جریان سیال ذهن هستند. هوشنگ گلشیری در دو رمان «شازده احتجاب» و «آیینههای دردار» از این شیوه استفاده کرد و سیال ذهن را خلاقانه و برگرفته از سنت ادبی ایران و آمیختن با شیوۀ تازه غربی به کار برد. در این مختصر برآنیم که سیال ذهن را به عنوان مولفه مهم رمان نو در این سه رمان نو فارسی بررسی کنیم.