دانشگاه پیام نور
دوفصلنامه مطالعات داستانی
23454520
27833992
3
2
2015
02
20
بررسی کهنالگوگرایانه «درخت» در رمان سووشون
7
22
FA
سعید
کریمی قرهبابا
عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور
karimisaid58@yahoo.com
مختار
رضایی
کارشناس ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی
rezaei.mokhtar@yahoo.com
کهنالگوها، آرکیتایپها یا صورتهای اولیه و ازلی، اشکال ناشناخته نشأت گرفته از ناخودآگاه جمعی افراد بشر در طول تاریخ تلقی میشوند که در بین تمامی ملل مختلف جهان مشترکاند. کهنالگو ابتدا توسط روانشناسانی چون «یونگ» و «فروید» مطرح شد، اما پس از آن توسط ادبپژوهان برای بررسی و نقد آثار ادبی مورد استفاده قرار گرفت. نقد کهنالگویی مبحثی تازه در حوزه نقد روانشناختی محسوب میشود که بابی پر اهمیت را در بررسی ادبیات، اساطیر، هنر، ادیان، آیینها و باورداشتهای مردمان از روزگاران دیرین تا به امروز گشوده است. رمان <em>سووشون</em> نوشته «سیمین دانشور» یکی از چند رمان ماندگار معاصر است که مضامین اسطورهای و کهنالگوهای بسیاری در سطوح مختلف آن بازآفرینی شده است. درخت از جمله آرکیتایپهایی است که در این رمان توجه ویژهای به آن صورت گرفته است. دانشور با بهرهگیری از آرکیتایپِ درخت مفهوم زندگی، باروری، امیدواری، استقامت و غیره را القاء کرده است. در این مقاله سعی بر آن بوده است تا با بهرهگیری از شیوه تحلیلی – استنباطی نقش درخت و چگونگی ظهور و گسترش آن در متن و بطن رمان <em>سووشون</em> از دیدگاه نقد کهنالگویی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. درخت در این رمان با مدلولهایی مانند مادینگی، نور، جاودانگی، سوگواری، آرامش، جنسیت و کسب تجربه عرفانی ارتباط کاملی پیدا میکند. ردّ پای درخت کیهانی را هم در رمان میتوان یافت. به جز این در مقاله به جایگاه و مفاهیم درختانی از قبیل سرو، گردو و کاج نیز اشاراتی شده است. از سوی دیگر درختِ گیسو، دالّ محوری رمان قلمداد میشود که به اجزای دیگر داستان روح و معنایی اصیل، استعلایی و البته اسطورهای بخشیده است.
کهنالگو,نقد کهنالگو گرایانه,درخت و سووشون
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_3641.html
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_3641_a58256cece5845413b94f24441de80cb.pdf
دانشگاه پیام نور
دوفصلنامه مطالعات داستانی
23454520
27833992
3
2
2015
02
20
جایگاه روایت در متون منثور فارسی قرن چهارم تا هفتم هجری
25
50
FA
سوسن
جبری
عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی
sousan_jabri@yahoo.com
هدی
اسماعیلی
کارشناس ارشد دانشگاه رازی
روایت در جلوههای گوناگون فرهنگ بشری دیده میشود. آنگاه که از این دیدگاه به متون فارسی منثور بازمانده از قرن چهارم تا هفتم هجری بنگریم؛ این پرسش مطرح میشود که: «کدام یک از اشکال روایی در کهنترین متون منثور فارسی قرن چهارم تا هفتم هجری دیده میشود؟» هدف این پژوهش رسیدن به شناخت کلی از پیشینۀ حضور اشکال گوناگون روایی در متون دوران آغازین زبان فارسی است. بررسی توصیفی- تحلیلی صدها متن منثور بازمانده از این دوران شکوفایی نثر نشان میدهد که محتوای متون این دوره از موضوعات گوناگونی چون نجوم، بلاغت، فلسفه، سیاست، جغرافیا، تاریخ، اساطیر، سفرنامه، منشآت، تفسیر، دانشنامه، تذکره، اخلاق، کلام، تعبیر خواب، موسیقی، هندسه، طلسمات و... سخن میگوید. مهمتر آنکه در 85% متون مورد بررسی، شکلی از اشکال روایی دیده میشود و فرمهای روایی چون گزارش، حکایت، قصه و داستان بلند کاربردهای مهمی در متن دارد. از جمله گزارش و نقل رخدادهای گذشته، توصیف موقعیتها، خلق تمثیلهای استشهادی، بیان اندیشهها، روشنگری اندیشههای مبهم و پیچیده، بیان مشاهدات، ثبت تجربیات و روایت داستان. یافتهها همچنین نشاندهندۀ تنوع موضوع و کاربردهای گوناگون و گسترده گونههای روایی در زندگی اجتماعی پارسیزبانان قرن چهارم تا هفتم هجری است. وجود چنین خزانهای سرشار از اشکال روایی در دوران آغازین نثر خود گواه آن است که پیشینۀ سنّت روایتپردازی، در زبان فارسی، به دورانی بسیار کهنتر از قرن چهارم بازمیگردد. این میراث گرانبار پشتوانۀ نویسندگان خلاق این دوران شده تا با دگرگونکردن فرمهای ساده به فرمهای پیچیدهتری از روایت دست بیابند.
نثر,روایت,گزارش,حکایت,داستان,قرن چهارم تا هفتم هجری
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_3726.html
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_3726_e707eccc22b61af7b07d4261d4014e42.pdf
دانشگاه پیام نور
دوفصلنامه مطالعات داستانی
23454520
27833992
3
2
2015
02
20
شگردهای باورپذیری در داستانهای مارکز
51
66
FA
محمد
رودگر
استادیار پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی
roodgar@gmail.com
شگرد باورپذیری اولین شرط روایت در ادبیات داستانی است. از آنجا که رئالیسم جادویی یک شیوة روایی برای نقل حوادث جادویی، خارقالعاده، فراواقعی، غلوآمیز و شگفت است، طبیعی است که برترین شگرد برای آن، باورپذیری یا منطق روایت باشد. آنچه این جریان ادبی را به صورت یک شیوة روایی مستقل درآورده، از جمله، نگرشی متفاوت به عنصر «زاویة دید» و تبدیل آن به «تکنیک باورپذیری» بوده است. باوراندن ماوراء طبیعت، برترین کارکرد رئالیسم جادویی است که باید مورد توجه مروّجان مفاهیم پیچیدهای چون فلسفه، عرفان و الهیات در ادبیات داستانی قرار گیرد. رسیدن به این هدف ممکن نیست جز با مطالعة آثارِ بزرگانِ این شیوة روایی با تکیه بر شناخت هوشمندیهای ایشان در نحوة همنشانی واقعیت و فراواقعیت و دستیابی به یک واقعگرایی (رئالیسمِ) بومی. در این نوشتار با بهرهگیری از شیوه تحلیلی – استنباطی نمونههایی از به کارگیری شگرد باورپذیری به خصوص در آثار برترین نویسندة رئالیسم جادویی یعنی گابریل گارسیا مارکز بازشناسی شده است. استخراج مواردی از مهارتهای باورپذیری نزد مارکز همراه با تبیین و تشریح نحوة به کارگیری آنها به صورت کاربردی مهمترین دستاورد این پژوهش است.
داستان,رئالیسم جادویی,مارکز,حقیقتمانندی,باورپذیری
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_3725.html
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_3725_2b0036205926a0b023885a44c545ffa0.pdf
دانشگاه پیام نور
دوفصلنامه مطالعات داستانی
23454520
27833992
3
2
2015
02
20
فرآیند فردیت در «حکایت مرد بغدادی» در مثنوی مولانا و «کیمیاگر» اثر پائولو کوئیلو
67
88
FA
عسگر
عسگری حسنکلو
عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی
asgari1354@yahoo.com
آرزو
شهبازی
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه الزهرا.
shahbazi.arezou@yahoo.com
یکی از روشهای مطالعه و پژوهش در متون ادبی کلاسیک بهکارگیری نظریات جدید در خوانش این متون است. بـه این مطالعات که با استفاده از نظریات مطرح در علومی نظیر جامعهشناسی، روانشناسی، اسطورهشناسی و مردمشناسی انجام میشود، مطالعة بیرونی ادبیات میگویند. در این مقاله «حکایت مرد بغدادی» از دفتر ششم <em>مثنوی</em> و رمان <em>کیمیاگر </em>اثر پائولو کوئیلو به عنوان نمونة بازنویسی شدة «حکایت مرد بغدادی» را با استفاده از نظریة فرآیند فردیـت در مکتـب روانشنـاسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ (1961- 1875) تحلیل کردهایم. یونگ یکی از نظریهپردازان نقد روانکاوی است. فرآیند فردیت از مهمترین نظریههای وی در مکتب روانشناسی تحلیلی است. یونگ در نظریة خود توجه ویژهای به ناخودآگاه جمعی دارد و کهن الگوهایی را در مکتب خود توصیف میکند. هدف نگارندگان این پژوهش خوانش حکایت <em>مثنوی</em> و رمان <em>کیمیاگر</em> براساس فرآیند فردیت با روش تحلیلی است. در پایان این خوانش توانستیم فرآیند فردیت و کهن الگوهای آن از جمله من، سایه، خود، نقاب، پیر دانا و آنیما را با عناصر آنها تطبیق دهیم و در پایان به این نتیجه رسیدیم که سفر قهرمان در هر دو داستان برای به دست آوردن گنجی نادر، کاملاً با سفر درونی فرد با هدف خویشتنیابی و رسیدن به وحدت و یکپارچگی لایههای روان مطابق است و هر دو قهرمان در مصر با عسس و راهزن (که نمادی از خود است) روبهرو میشوند و در نهایت در خانه و کلیسای دیار خود به گنج اصیل (که نمادی از خویشتنِ خویش است) دست مییابند.
یونگ,فرآیند فردیت,مولانا,مثنوی معنوی,حکایت مرد بغدادی,پائولو کوئیلو,کیمیاگر
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_2661.html
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_2661_bf13000d9c651f139f6ce6b4b2631dda.pdf
دانشگاه پیام نور
دوفصلنامه مطالعات داستانی
23454520
27833992
3
2
2015
02
20
مقایسه شخصیت در رمانهای سووشون و کریستین و کید
89
110
FA
سید رزاق
رضویان
دکتری تخصصی زبان و ادبیات فارسی.
sr53.razavi@yahoo.com
در دهۀ چهل، هم زمان با حوادث سیاسی - اجتماعی و تحولات فرهنگی در ساختار جامعۀ ایرانی، ادبیات داستانی نیز متناسب با آن تحولات، دستخوش تغییراتی میشود و آثاری متنوع، ماندگار و جدید در عرصۀ داستاننویسی ایران، پدید میآید. نویسندگان این دهه در مقایسه با دورههای قبل، شیوههای هوشمندانه و شکلیافتهتری در نگارش خود به کار میبرند. در سالهای پایانی این دهه سیمین دانشور با رمان «سووشون» و هوشنگ گلشیری با رمانهای «شازده احتجاب» و «کریستین و کید» با سبک و شیوهای متفاوت، جلوۀ تازهای به ادبیات داستانی ایران میبخشند. دانشور در رمان سووشون با سبکی رئالیستی و متناسب با فضای واقعی جامعۀ ایرانی در بستری تـاریخی، بـا خلـق شخصیتی انقلابی و مسئلهدار، تصویری واقعنمایانه از شخصیتی عملگرا و معترض را نشان میدهد. هم زمان با دانشور، گلشیری با سبکی متفاوت در فرم و محتوا و به شیوۀ داستانهای مدرن و رمانهای نو در فرانسه، گونهای دیگر از شخصیتپردازی را خلق میکند. شخصیتهای گلشیری در این رمانها انسانهایی درونگرا، منفعل، ناتوان و سرگشتهاند که در کنش و عملکرد هیچ سنخیتی با قهرمان رمان سووشون ندارند. در این مقاله برآنیم تا بابهره گیری از روش تحلیلی – استنباطی و با لحاظ برخی تفاوتها و تشابهات، قهرمان سووشون را منطبق با قهرمان مسئلهدار لوکاج و گلدمن معرفی کنیم و همچنین نشان دهیم که شباهتهای بسیاری در شیوۀ پرداختن به شخصیت داستانی بین آثار نویسندگان فرانسوی رمان نو و شخصیتهای رمان «کریستین و کید» وجود دارد و همچنین دلایل تفاوت در شیوۀ شخصیت پردازی این دو نویسندۀ همعصر را نمایان سازیم.
شخصیت داستانی,سووشون,کریستین و کید,رمان فارسی
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_2466.html
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_2466_693276b4e0dfc322e049af8e7b90463b.pdf
دانشگاه پیام نور
دوفصلنامه مطالعات داستانی
23454520
27833992
3
2
2015
02
20
بررسی نقد بومگرایانه داستانهای علی اشرف درویشیان
111
135
FA
قاسم
سالاری
عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج
gsalari2000@yahoo.com
زهرا
سید یزدی
هیئت علمی دانشگاه ولی عصر رفسنجان
z.sayyedyzdi50@yahoo.com
شکریه
یوسفی نیا
فارغ التحصیل دانشگاه یاسوج
yoosefishokrieh@yahoo.com
مطالعه در حوزه عناصر اقلیمی و محیطی در ادبیات به شاخۀ جدیدی در تحقیقات ادبی مربوط میشود که از آن به عنوان نقد زیستمحیطی یاد میکنند. تفاوت در خاستگاههای اقلیمی، تمایزات سبکی و فکری و ادبی در آثار نویسندگان را در پی دارد. هرچند دغدغۀ نقد زیستمحیطی بیشتر ارتباط، تأثیر و تأثر ادبیات و محیط زیست است، بنابر گستره دامنۀ این نوع نگاه و تعریف گلوتفتلی از نقد بومگرا، این نقد به ارتباط میان ادبیات و محیط فیزیکی میپردازد و ویژگیهای اقلیمی هم یکی از عناصر محیط فیزیکی آفرینشهای ادبی است و زیرمجموعۀ نقد بومگرا به شمار میرود. این ویژگیها در داستانهای علی اشرف درویشیان نشانگر نگاه نویسنده به محیط اطراف و تأثیرپذیری او از حوزه اقلیم و جغرافیای تولید اثر ادبی است که اثر او را از اصالتی بومی و بومگرایانه برخوردار میسازد. درویشیان یکی از نویسندگان قابل توجه در عرصۀ ادبیّات اقلیمی در مکتب داستاننویسی غرب (کرمانشاه) است. او غالباً در داستانهایش با توصیف عناصر بومی و اقلیمی، تأثیرات آگاهانه یا ناخودآگاه این عناصر بر ذهن و زبان خود را در قالب باورها و اعتقادات، آداب و سنن، طبیعت بومی، آب و هوا، شکل معماری، زبان و واژگان و اصطلاحات محلی و بومی و ضربالمثلها بازتاب داده است.
علی اشرف درویشیان,ادبیات اقلیمی,مکتب داستان نویسی غرب (کرمانشاه)
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_3724.html
https://pl.journals.pnu.ac.ir/article_3724_e0e141639be75b5b9cdf02d43b318c6b.pdf